[ و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، براى وى پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : ] این چه کار بود که کردید ؟ [ گفتند : عادتى است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ مى‏شماریم . فرمود : ] به خدا که امیران شما از این کار سودى نبردند ، و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افکنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید . و چه زیانبار است رنجى که کیفر در پى آن است ، و چه سودمند است آسایشى که با آن از آتش امان است . [نهج البلاغه]
غربت - درد دل
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
: جستجو
اوقات شرعی

  • بازدید امروز: 1
  • مجموع بازدیدها: 48513
    » درباره من
    غربت - درد دل
    محسن دوراندیش

    » لوگوی وبلاگ


    » لوگوی لینک دوستان



    » آرشیو مطالب
    زمستان 1385
    پاییز 1385
    تابستان 1385

    » طراح قالب
    »» غربت

    گاهی اوقات به اطراف خود نگاه کنیم .
    یکی هست که نگران ماست .
    اما ما حتی به یادش هم نیستیم .
    حتی از او یک باور درست نداریم.
    از او هیچ شرم نداریم.
    در حالی که او از همه اعمال ما آگاه است.
    بیایید حد اقل بیادش باشیم .
    چرا که او همان ترین سردار است .
    یاران او همان سردارانی هستند  که ارزوی غربت غایت آمالشان بود .
    همان سرداران بی پلاک که صاحب کلمه گمنام شدند .
    تا هر اهل دلی به آنان رشک ورزد و هم آنانند یاران غریب



    نوشته های دیگران ()

    نویسنده متن فوق: » محسن دوراندیش ( دوشنبه 85/6/27 :: ساعت 2:28 عصر )